Del yar
·
1400/12/06 14:56
· خواندن 1 دقیقه
نور ارام به درختبارید
برگ رقصان به سقوطش خندید
باز پاییز شد و هوس چو گیاهی مرموز رویید
او رویید و درخت ازینهمه در چو نگاهم خشکید
ماه پنهانه و راه دشوار
من درحال غروبم اینبار
باش درخوابمو در بیدارمو منرا در این تنهایی نگذار
با من حوصله کن
در این شب کور
توهمیشه دلیار...
تو شب بیدار منی؛)
همجا تکرار منی
گرچه بی من گرچه که دور
تو بگو درمان تو چیست؟
تو بگو دلیار تو کیست؟
تو بگو اینهه همه را..
سببی جز فاصله نیست
تو شب بیدار منی
همجاتکرارمنی
گرچهبی من
گرچه گه دور
دل من
دلیار منی
.......